به بهانه روز جهانی کتاب کودک

 دوم آوریل برابر با ۱۳ فروردین، روز جهانی کتاب کودک است که در ایران مراسم این روز در ۱۴ فروردین برگزار می شود.

یلا لپمن، پایه گذار کتابخانه بین المللی مونیخ و دفتر بین المللی کتاب برای نسل جوان، در سال ۱۹۶۷م. پیشنهاد کرد که روزی به نام روز جهانی کتاب کودک، تعیین شود و بدین وسیله فعالیت های دفتر بین المللی کتاب برای کودکان و نوجوانان در سراسر جهان افزایش یابد. این پیشنهاد مورد قبول واقع شد و روز دوم آوریل که مصادف با سالروز تولد هانس کریستیان اندرسن است به عنوان روز جهانی کتاب کودک انتخاب شد. شورای کتاب کودک که شعبه ملی این نهاد بین المللی در ایران است، همچون دیگر شعبه های ملی از آن تاریخ همواره برای هر چه بهتر برگزارشدن این روز تلاش می کند.

هر سال یکی از دفتر های ملی وظیفه ی تهیه پوستر، پیام و شعار روز جهانی کتاب کودک را بر عهده دارند. شورای کتاب کودک ایران، تا کنون ۲ مرتبه از سوی دفتر بین المللی، وظیفه ی تهیه پوستر، پیام و شعار روز جهانی کتاب کودک را به عهده گرفته است. نخست در سال ۱۳۵۵،  پرویز دیبایی پوستر را طرحی کرد، پیام را الهام توکلی و هاله زربخت، دو دانش آموز ایرانی، با عنوان "ماهی طلایی جادو" نوشتند و شعار آن را نیز محمود کیانوش در قالب یک رباعی سرود و بار دوم در سال ۱۳۷۲، پیام روز جهانی توسط مهدخت کشکولی نوشته شد و  پوستر آن را نورالدین زرین کلک ترسیم کرد. پیام آن سال " کتاب، قصه دیروزها، راز فرداها" بود.

بزرگداشت این روز در ایران، همچنان با همکاری نهادهای مختلف ادامه دارد.

روز جهانی کتاب کودک، ۲ آوریل ۲۰۱۷ برابر با ۱۳ فروردین ۱۳۹۶ در  سراسر دنیا برگزار می‌شود.

در زیر متن پیام سرگی ماخوتین برای روز جهانی کتاب کودک ۲۰۱۷ را می خوانید.

پیام سرگی ماخوتین:

در دوره ی کودکی عاشق درست کردن خانه با مکعب و بقیه ی اسباب بازی هایم بودم. سقف تمام خانه هایی که می ساختم از کتابی تصویری بود. در رویاهایم از آن خانه ها بالا می رفتم، روی بستری از قوطی کبریت ها دراز می کشیدم و ابرها یا آسمان پر ستاره را نگاه می کردم. تمام رویاهایم برمی گشت به تصویری که بیش تر از همه دوست داشتم.

من تمام قواعد حسی یک زندگی کودکانه را که به دنبال خلق محیطی امن و آرام است دنبال کرده ام و کتاب کودک به معنای واقعی کمک بزرگی در جهت دست یابی به آن بوده است.

وقتی بزرگ تر شدم و خواندن را یاد گرفتم، کتاب در تخیلاتم بیش تر شبیه به یک پروانه و یا پرنده بود تا سقف یک خانه. صفحه های کتاب مثل بال های پرنده ها و صدای خش خش برگ ها بودند، انگار کتابی که لبه ی پنجره بود عجله داشت پنجره باز شود و به دنیایی ناشناخته برود. کتاب را برمی داشتم، می خواندم و به نظر می رسید کتاب آرام می شد. بعد، سفرِ من به سرزمین ها و دنیاهای دیگر آغاز می شد و دنیای تخیلاتم بزرگ و بزرگ تر می شد.

چه شادی بزرگی بود وقتی کتاب جدیدی در دست می گرفتم! در ابتدا هیچ چیز از داستان نمی دانید. در مقابل وسوسه ی خواندن صفحه ی آخر کتاب مقاومت می کنید. و چه بوی خوبی دارد! نمی شود این بو را در اجزاء کتاب تقسیم کرد: جوهر چاپ، چسب... نه، غیرممکن است. کتاب یک بوی خاص دارد، بویی منحصر بفرد و هیجان انگیز. چسبندگی بعضی صفحات طوری است که انگار کتاب هنوز در خواب است. و وقتی بیدار می شود که شروع به خواندنش می کنید.

شما بزرگ می شوید و دنیای اطرافتان پیچیده تر می شود. با پرسش هایی روبرو می شوید که حتی بزرگسالان توانایی پاسخ گویی اش را ندارند، گرچه، در میان گذاشتن این پرسش ها و رازها و شک ها با دیگران مهم است اما این جا نقطه ای است که کتابی به کمکتان می آید.

احتمالا با خواندن هر کتاب خیلی از ما با خودمان فکر می کنیم: این داستان درباره زندگی من نوشته شده! و حس می کنیم شخصیت محبوبمان در داستان شبیه خودمان است. او هم مشکلاتی مثل خودمان را تجربه کرده و خودش را برای حل مشکلات به شکلی صحیح مجهز کرده است. و شخصیتی دیگر که اصلا شباهتی به ما ندارد اما دلمان می خواهد الگویمان باشد، الگوی شهامت.

وقتی بچه ها (دختر یا پسر) می گویند: "کتاب خواندن را دوست ندارم!" خنده ام می گیرد. نمی توانم باور کنم. آن ها مسلما بستنی می خورند، بازی می کنند و فیلم های جالب می بینند. به زبانی دیگر آن ها دوست دارند خوش باشند و خواندن نه تنها کار سختی نیست و به رشد عواطف و شخصیت انسان کمک می کند بلکه در راس تمام خوشی هاست.

و نویسندگان کتاب های کودک با همین هدف دست به قلم می شوند.

سرگی ماخوتین

برگردان از روسی: یانا شِودووا

برگردان به فارسی: کیوان عبیدی‌آشتیانی

سبد خرید

سبد خرید محصولات

Item removed. Undo